برای نمایش بهتر وب سایت از ورژن جدید مرورگر فایرفاکس یا گوگل کروم استفاده نمایید.

دانلود ورژن جدید فایرفاکس دانلود ورژن جدید کروم
English فارسی
logo

مدیریت توسعه سازمان و تحول اداریResearch Vice-Chancellor

فهرست اصلی

تعریف مدیریت

 


تعریف مدیریت از دیدگاه صاحب نظران علم مدیریت:
 

  1. ماری پارکر فالت (Mary Parker Follett): مدیریت را هنر انجام دادن کار به وسیله ی دیگران می داند. در این معنی هر کس بتواند کارها را با استفاده از نیروی دیگران به انجام برساند مدیر است .به عبارت دیگر مدیر هماهنگ کننده و کنترل کننده فعالیت های دسته جمعی برای رسیدن به هدف مطلوب سازمان با حداکثر کارآیی می باشد.
  2. هنری فایول (Henri Fayol): می گوید مدیریت عبارت است از علم هنر متشکل و هماهنگ کردن رهبری و کنترل فعالیت های دسته جمعی به منظور رسیدن به مطلوب یا حداکثر کارآیی است.
  3. چستر برنارد (Chester I Barnard): وظایف اصلی مدیران سازمان ها عبارتند از ایجاد شبکه ی ارتباطی جلب همکاری اعضاء و تعیین و تعریف هدف به علاوه نقش مثبت و ضروری گروههای غیر رسمی و اجتناب ناپذیری تعامل میان سازمان رسمی  وسازمان غیر رسمی را مورد تأکید قرار مدهد.
  4. کیمبل وایلز (Kimball Wiles): رهبری آموزشی عبارت است از یاری و مدد به بهبود کار آموزش و هر عملی که بتواند معلم را یک قدم پیش ببرد .رهبری آموزشی خوانده می شود. همچنین به نظر او نقش مدیر و رهب آموزش عبارت است از حمایت تقویت یاری و مساعدت و سرانجام همکاری کردن است نه دستور دادن و هدایت کردن.
  5. دکتر علی علاقه بند: کسی را مدیر معرفی می کند که بتواند در محیط کار خود به اقتضای موقعیت اصول و یافته های علمی و مهارت های فنی را هنرمندانه و با رعایت موازین اخلاقی به کار بندد و مشکلات را حل کند وهدفی را تحقق بخشد.
  6. دکتر منوچهر کیا: کار مدیر آن است که محیط خارجی و داخلی سازمان را آن چنان آماده و نگهداری کند که افراد در آن محیط بتوانند کار گروهی انجام دهند و در تحقق هدف های سازمان نقش مو ثر و سازنده ای داشته باشند به عبارت دیگر مدیر مسول است که با دست زدن به اقدامات موثر همکاری و کمک افراد رادر تحقق هدف های گروهی برای هعضای گروه امکان پذیر سازد.



از منظر صاحب نظران: مدیریت هم هنر است هم علم و هم استعداد و قابلیت های ذاتی و فطری فرد در آن دخالت دارد.

مدیریت هنر است: زیرا هنر عبارت از مهارت در انجام کاری به وسیله ی تجربه تکرارو مشاهده بدست آمده باشد.

مدیریت علم است: زیرا باید آن را آموخت و تجربه کرد .سرانجام مدیریت استعداد ذاتی و فطری است و موهبتی است الهی که بینش ذاتی و جاذبه ی شخصیت فرد در آن دخالت دارد و کسانی که از این موهبت بر خوردارند بهتر می توانند به اداره امور سازمان بپردازند.

با توجه به این تعاریف و در نظر گرفتن تعاریف دیگر : مدیریت آموزشی فرایندی است اجتماعی که با استفاده از دانش مدیریت و تجربه علمی و با آگاهی و بهره گیری از علوم تربیتی کلیه ی امکانات و منابع عادی و انسانی را در جهت تقویت همیاری و بهبود تعلیم وتربیت همسو و هما هنگ نموده و برای رسیدن به اهداف آموزشی محیط مساعد و مناسب را فراهم می سازد.